جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ اسفند ۱۱, جمعه

عصر یک روز جمعه


عصر یک روز جمعه

بعد از ظهر جمعه است ومثل همیشه دلگیر وآزار دهنده.فردا شنبه است و
باید به مدرسه برویم نظافت ها هم توسط مدیر دیده می شود. نگاهی به پشت دستمان می کنیم چه کثیف هستند باید به حمام رفت .لباس ها را لای بقچه ای پیچیده وداخل سبد قرمز رنگی نهاده وبه اتفاق چندتا از دوستان به طرف حمام عمومی حرکت می کنیم.
مرحوم سلمان همایونی دم درب ورودی موی سر یکی از بچه ها را با ماشین دستی کوتاه می کند. وارد رختکن حمام می شویم وای چه شلوغه! جمعه هر هفته حموم شلوغه . آخه فردا شنبه است .باورکنید جای سوزن انداختن نیست.چند نفر از گرم خانه بیرون می آیند ولباس می پوشند و بیرون می روند. ما هم گوشه ای از حمام لباس خود را می کنیم وارد گرم خانه می شویم، بخار آب تمام فضای حمام را فرا گرفته است. تون حمام از دیشب تا حالا روشنه و صبح تا حالا افراد زیادی به حمام آمده اند.بیشتر افراد حاضر در حمام دانش آموزان هستند.عده ای دست وپایشان را کیسه می کشند،یک نفر پشت دوستش را کیسه می کشد و یک نفر در پایین دست حمام دوستش را مشت ومال می دهد و دیگری جلوی آینه ریش وسبیلش را تیغ می زند.
زیر دوش آب می رویم تا به قول قدیمی ها بخیسیم،گوشه ای از گرم خانه حمام می نشینیم و کیسه زمخت حمام را آغشته به سفیداب کرده وبه دست و بدن خود کشیده تا تمیز شوند به خصوص حساسیت بیشتری نسبت به پشت دستمان نشان می دهیم وبقیه بدن را گربه شوی می کنیم و از گرم‌خانه بیرون می آییم. دم درحوضچه کوچکی قرار دارد پای خود را زیرآب سرد می بریم بدون دانستن علت آن وبه سرعت به طرف بقچه لباس ها می رویم ،قطیفه را بیرون آورده خود را خشک می کنیم ،لباس می پوشیم ، دو تومان هم به سلمان می دهیم و بیرون می آییم .
آری این بود سرگذشت یک عصر جمعه‌ی ما، غافل از اینکه چه زحمت هایی که برای ساخت این حمام کشیده شده است.الان همه خانه ها حمام دارند و دیگرکسی به حمام عمومی نمی رود وبرای همین درحمام را بسته‌اند،حمامی که یکی از میراث فرهنگی روستایمان است رو به فراموشی سپرده شده است و همین امر باعث تخریب تدریجی حمام می شود . باید به بهانه ای حمام را باز نگه داشت تا مثل همیشه مردم از آن استفاده کنند. حالا نه به عنوان حمام بلکه به عنوان یک موزه .مگر حمام وکیل ،حمام گنجعلی خان،حمام فین کاشان وتازگی هم حمام انارک تبدیل به موزه نشده اند؟
شاید اکثر شما به حمام گنجعلی خان کرمان رفته باشید و حمام آن جا را با آن مجسمه های سنگی زیبا دیده باشید چه اشکالی دارد چنین موزه ای با نام یک حمام در روستای ما باشد تصورش را بکنید مجسمه ای به عنوان حمامی که دم درب روی سکو نشسته،مجسمه ی فردی که استحمامش تمام شده وبا بقچه ای به زیر بغل آماده بیرون آمدن از حمام است،مجسمه فردی که در حالی که لنگی به دور کمر بسته ودر حال وارد شدن به گرم‌خانه است،مجسمه ای که درون گرم‌خانه روی سکو نماز می گزارد،مجسمه هایی که درحال نشان دادن کیسه کشیدن و مشت ومال هستند.وای چه زیبا می شود دقیقا مثل همون قدیم .
من از مسئولین روستا خواهش می کنم با همکاری سازمان میراث فرهنگی وشاید با کمک گرفتن از معدنداران منطقه وکمک خود مردم این کار را حتما انجام دهند  که خود می تواند  هم باعث رونق صنعت گردشگری در چوپانان باشد وهم از تخریب تدریجی حمام جلوگیری کند. آیا می شود!

هیچ نظری موجود نیست: