برگزفته از : www.rahi0098.webphoto.ir
عكس از : مهندس مجيد عسكريان
سال 1330 قلی حلوانی (قلی حاجی) در حال سمنومالی در خانهی حسن یاور
سمنو:
سمنو كه اناركيها به آن (سن) و بيابانكيها به آن (چنگمال) ميگويند در چوپانان كه
محل تلاقي اين دو فرهنگ و اين دو گويش هم اصل اما بسيار متفاوت است همان (سمنو) ناميده ميشود گرچه چوپانانيهاي نسل اول و دوم كه هر كدام با گويش خود خوري و اناركي سخن ميگفتند هر كدام با واژهي مخصوص خود ميناميدندش ولي بچههاي نسل سوم به بعد يا ديگر آن دو گويش را نميدانند و تنها ميفهمند يا اگر هم ميدانند كمتر با آن سخن ميگويند مگر اين كه مخاطب آن قرار گيرند. اينان فارسي سخن ميگويند با تفاوتي در لهجه و تصرفاتي بسيار ناچيز در واجها و گاهي واژگان كه همه انگشتشمارند و از اين نسل به بعد يعني نسل سوم به بعد آن را مثل اغلب جاها در ايران (سمنو) مينامند.
سمنو در چوپانان معمولاً در اواخر زمستان تهيه ميشود چون از شيرينيهاي مخصوص نوروز است. ابتدا مثل همه جا آرد سمنو تهيه ميشود به اين ترتيب كه گندم را ميخيسانند تا جوانه بزند بعد دوباره آن را ميخشكانند و آسيا ميكنند و به آن آرد سمنو ميگويند.
از آرد سمنو در چوپانان و در انارك و بيابانك معمولاً به دو طريق استفاده ميشود. گاهي آن را با قسمتي آرد گندم مخلوط كرده با كمي شكر و روغن و دانهي خوشبو چون هل و ميخك و سياهدانه و گشنيز مخلوط كرده و بنا بر سليقهي خويش به آن ادويهاي ميافزايند و بعد اين خمير سفت را به دو صورت ميپزند. قديميها و چوپانها و شترداران آن را در ميان خلآتش داغ ميپختند كه به آن كماچ سن يا كماچ سمنو ميگفتند امروزه آن را در قليف (قابلمه يا ديگ) يا بر روي اجاق يا در فر ميپزند كه به آن نون قليفي هم ميگويند كه كيكي است بسيار لذيذ كه هر چوپاناني هر كجا كه باشد دست كم سالي يك بار آن را ميچشد.
ديگر استفادهي اين آرد در سمنو پزي است كه در اين منطقه با تمام ايران متفاوت در اغلب شهرها و روستاهاي ايران آرد سمنو را با مقداري آرد گندم معمولي مخلوط كرده آب بسياري در آن ميريزند تا رقيق شود و بعد آن را در ديك به مدت طولاني كه گاهي به جهل و هشت ساعت ميرسد ميجوشانند و مرتب به آن آب سرد اضافه ميكنند و به هم ميزنند تا نشاستهي آن به قند تبديل شود و در پايان مايع غليظي دارند كه به آن سمنو ميگويند.
اما در چوپانان تا آنجا كه آرد سمنو را با مقداري آرد معمولي مخلوط ميكنند مثل همه جا عمل ميكنند اما از اين پس به گونهاي ديگرند چون اين مخلوط را خمير كرده مثل خمير نان و آن را در تنور درست مثل نان ميپزند البته با قطر كمي كوچكتر و ضخامت كمي بيشتر ، بعد اين نانها را در لگن ريخته خرد ميكنند و ادويه بنا بر سليقهخود و دانههاي خوشبو چون سياهدانه و گشنيز بر آن اضافه ميكنند و در چوپانان و انارك با شيرهي خرما مخلوط كرده خوب به هم ميمالند و اين مرحله را سمنومالي مينامند و وقتي خوب مخلوط شد از اين معجون بسيار غليظ گندلههايي به اندازه كوفته تبريزي درست ميكنند كه در انارك به آن گندلهي سن و در چوپانان به آن گندلهي سمنو ميگويند و در آخر آن گندلهها را در مجمعه يا سينيهاي بزرگ ميچينند و براي پذيرايي از ميمانان نوروزي به ميان ميآورند.
در بيابانك طور ديگري عمل ميكنند با اين تفاوت كه آن مخلوط را با خرما به جاي شيرهي خرما اغلب با هسته و گاهي بدون هسته مخلوط ميكنند و آن را (چنگمال) و گاهي به مختصر (چنگال) مينامند.
سمنو مالي كار دشواريست و قوت بازوي زيادي ميطلبد زيرا مخلوط بسيار غليظ و چسبناك است و بدين جهت سمنومالي معمولاً كاري مردانه است و زنان تا ناچار نشوند به آن مبادرت نميكنند همان طور كه در اين عكس مشاهده ميكنيد قلي حلواني (قلي حاجي) در سال 1330 كه هنوز جوان بود در حال سمنومالي است – روحش شاد و يادش گرامي باد!
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر