جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۳ دی ۱۷, چهارشنبه

پراکنده سرایی

پراکنده‌ها برای سنگ قبری سروده شد که بر آن حک نشد بهوش باش كه چون گربه‌ی اجل برسد نپرسد از تو كه موش كدام سوراخی در اين طويله‌ی دنيا خری به از گاويست چرا كه كار جهان نيست غير سلاخی چو سيل خانه برانداز مرگ جاری شد تفاوتی نكند كوخی است يا كاخی صبا به تازه چموشان كه شاخزن شده اند بگو ز ما كه سقط رفت اكبر شاخی برای کیانا دختری که پدر و مادرش را در حادثه‌ای از دست داد: مادر عزیز من تو میدانی کجایم بله زیبای من اینجا بهشته اگر در چشمها پیدا نباشم همیشه با توام مثل فرشته پدر عزیزم دختر خوبم کیانا من و مادر همیشه با تو هستیم نگاه ما عزیزم با تو باشد از این دنیا به ظاهر چشم بستیم م-راهی

هیچ نظری موجود نیست: